کد مطلب:224237 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148
چرا امام رضا را ضامن آهو گویند
شیخ صدوق ره در عیون اخبار الرضا كه منبع همین كتاب است می نویسد منصور بن عبدالرزاق برای حاكم رازی نقل كرد كه من در اویل عمرم خیلی درباره قبر علی بن موسی متعصب بودم و همیشه زائرین را اذیت می كردم كه چرا به زیارت می آیند و آنان را لخت می كردم و پولشان را می گرفتم خیلی شرارت داشتم و به زایرین حضرت رضا علیه السلام بدبین و بد اندیش بودم آن ها را آزار می رساندم.
یك روز به قصد شكار حركت كردم و سگ را در طلب آهو رها كردم سگ شكاری آهو را تعاقب كرد تا به دیوار قبه هارونی یا حرم حضرت رضا علیه السلام رسید آهو به دیوار حرم پناهنده شد سگ در جای خود ایستاد و جرئت نكرد به آهو حمله نماید هر قدر سگ را فرمان حمله دادم كه آهو را بگیرد از جای خود حركت نكرد - مدتی سگ و آهو در جای خود ایستاده بودند و به محض این كه آهو حركت می كرد سگ او را تعقیب می نمود و چون آهو به دیوار حرم پناهده
[ صفحه 313]
می شد سگ متوقف می ایستاد تا آهو راهی یافت و خود را از پنجره به درون حرم انداخت من به فوری داخل رباط حرم شدم - ابونصر قاری آن جا نشسته بود گفتم آهو كجا رفت؟ گفت من ندیدم به جستجو پرداختم آثار پای آهو را می دیدم ولی او را نمی یافتم هر چند بیشتر جستم كمتر یافتم تا خودم خسته شدم فهمیدم این كرامت و خوارق عادت از اثر این قبر مطهر است توبه كردم دیگر شرارت نكنم و زائرین آن حضرت را آزار نرسانم پس از این عمل هر وقت غم و غصه به من رو می كرد به زیارت این قبر می رفتم و خداوند به بركت این قبر حوائج مرا بر می آورد و من جمله چند فرزند خواستم كه خداوند به پاس احترام این بزرگوار به من عطا فرمود.
باری بارگاه آن حضرت تا یك قرن بدین منوال روز افزون به زوار آن حضرت می افزود تا قبه و بارگاهی برای آن جا ساختند و ترقیات روز افزون گردید تا بدین وضع كنونی رسید.
یك روز به قصد شكار حركت كردم و سگ را در طلب آهو رها كردم سگ شكاری آهو را تعاقب كرد تا به دیوار قبه هارونی یا حرم حضرت رضا علیه السلام رسید آهو به دیوار حرم پناهنده شد سگ در جای خود ایستاد و جرئت نكرد به آهو حمله نماید هر قدر سگ را فرمان حمله دادم كه آهو را بگیرد از جای خود حركت نكرد - مدتی سگ و آهو در جای خود ایستاده بودند و به محض این كه آهو حركت می كرد سگ او را تعقیب می نمود و چون آهو به دیوار حرم پناهده
[ صفحه 313]
می شد سگ متوقف می ایستاد تا آهو راهی یافت و خود را از پنجره به درون حرم انداخت من به فوری داخل رباط حرم شدم - ابونصر قاری آن جا نشسته بود گفتم آهو كجا رفت؟ گفت من ندیدم به جستجو پرداختم آثار پای آهو را می دیدم ولی او را نمی یافتم هر چند بیشتر جستم كمتر یافتم تا خودم خسته شدم فهمیدم این كرامت و خوارق عادت از اثر این قبر مطهر است توبه كردم دیگر شرارت نكنم و زائرین آن حضرت را آزار نرسانم پس از این عمل هر وقت غم و غصه به من رو می كرد به زیارت این قبر می رفتم و خداوند به بركت این قبر حوائج مرا بر می آورد و من جمله چند فرزند خواستم كه خداوند به پاس احترام این بزرگوار به من عطا فرمود.
باری بارگاه آن حضرت تا یك قرن بدین منوال روز افزون به زوار آن حضرت می افزود تا قبه و بارگاهی برای آن جا ساختند و ترقیات روز افزون گردید تا بدین وضع كنونی رسید.